به گزارش خبرنگار اعزامی ایرنا، حضور طولانی مدت نیروهای آمریكایی در عراق، باعث گسترش ناكامیهای سیاسی و امنیتی این نیروها در این منطقه شد كه منجر به بروز شرایط جدیدی برای اشغالگران شد و در نهایت توافق برای خروج انها را سرعت بخشید.
عواملی چون تحولات پیش آمده درخاورمیانه به دنبال قیامهای مردمی در جهان عرب، ناكامیهای آمریكا در تحولات سیاسی منطقه و عوامل داخلی آمریكا نیز در تصمیم برای خروج نیروهای آمریكایی از عراق نقش برجسته ای داشتند.
نیروهای اشغالگر آمریكا پس از نزدیك به 9 سال با تحمل تلفات و خسارات سنگین ناچار شدند از عراق خارج شوند. خروج نیروهای آمریكا از عراق زمینه ساز پیروزی سیاسی بزرگی برای دولت نوریالمالكی شد چون با خروج این نیروها ، بزرگترین خواسته ملت عراق محقق گردید.
امریكایی ها تلاش داشتند در مدت حضور خود در عراق برای این ناكامی ها
پاسخ هایی را برای ملت خود اماده سازند از جمله باراك اوباما علیرغم موضع اولیهاش در مخالفت با جنگ عراق، طی سخنانی به مناسبت عقب نشینی اولین گروه سربازان آمریكایی از عراق، بدون اشاره به كشته شدن بیش از 5 هزار نیروی كار امد این كشور ادعا كرد كه نتیجه جنگ در عراق برا ی امریكا مثبت بوده است وبه گفته وی آنچه كه باقی میماند دموكراسی برای ملت عراق است.
به نظر كارشناسان مسایل نظامی وسیاسی بین المللی، آمریكا از سال 2003 ( 1382 ) كه به عراق حمله كرد، با چالشهای مختلفی روبهرو شد و نتوانست به اهداف طراحی شده اولیه خود در خصوص این كشور دست یابد و به ناچار با تغییر مكرر راهبردها به اشكال متفاوتی وارد شد.
این امر تنها به عراق محدود نبود، بلكه جایگاه و عملكرد آمریكا را در كل منطقه خاورمیانه و حتی جهان متأثر ساخت. بر این اساس بود كه چگونگی رفتار و عملكرد در عراق، به عمدهترین مسئله سیاست خارجی آمریكا در دوره بوش تبدیل شد.
نیروهای آمریكایی در شرایطی عراق را اشغال كردند كه جامعه این كشور به دو طیف اقلیت سنی حاكم و اكثریت شیعه تحت ستم تقسیم شده بود.
از سال 1921 ( 1300 ) كه رژیم پادشاهی عراق شكل گرفت، به دلیل شرایط محیطی همواره اقلیت بر اكثریت شیعه حاكم بود.
در دوران حاكمیت سیاه صدام حسین بود كه در آن دو طیف مهم عراقی یعنی شیعیان و كردها به شدت سركوب شدند.
اما راهبرد جورج بوش رییسجمهوری سابق آمریكا صرفا مبتنی بر آزادسازی مردم عراق نبود بلكه در چارچوب طرح خاورمیانه جدید بازتعریف شده بود.
عراق برای امریكا گزینه كاملا مناسبی برای حضور دایمی نیروهای آمریكایی به شمار میرفت چون بررسی های آمریكا نشان می داد كه رژیمهای شكننده موجود در ساحل جنوبی خلیج فارس نمیتوانند در دراز مدت منافع استراتژیك آمریكا را در منطقه تامین كنند. از اینرو در صورت بروز ناآرامیها در كشورهای عرب حوزه خلیجفارس، عراق میتواند جایگزین مناسبی برای پایگاههای آمریكا باشد.
اما حضور 9 ساله نیروهای آمریكا در عراق هزینه انسانی و مالی سنگینی برای پنتاگون به همراه داشت.
براساس گزارش رسانهها و سازمانهای مالی و اقتصادی جهان، آمریكا در طول 9 سال گذشته حدود 1750 میلیارد دلار در عراق هزینه كرده است. در عراق نیز طولانی شدن حضور نیروهای آمریكا، به شكلگیری گروههای مسلح برای مقابله با نیروهای آمریكا منجر شد، زیرا مردم عراق بخشی از ناامنیها را معلول دخالت آمریكا در مسایل داخلی و امنیتی این كشور میدانند.
هرچند خروج نیروهای آمریكا از عراق بر اساس توافقنامه امنیتی بغداد- واشنگتن صورت گرفت اما این خروج نقش هژمونی آمریكا را به شدت كاهش داد. این موافقتنامه در نوامبر 2008 ( 1387 ) در آخرین دوره ریاست جمهوری جورج بوش امضا شد اما آمریكا تلاش كرد تا بخشی از نیروهای زبده خود را با گرفتن مصونیت قضایی، در عراق باقی بگذارد. مخالفت فراكسیونهای اكثریت در پارلمان عراق با دادن مصونیت قضایی به نیروهای آمریكایی موجب شد تا پنتاگون بندهای موافقتنامه امنیتی بغداد - واشنگتن را عملیاتی و نیروهای خود را از عراق خارج كند.
به گزارش سازمان تحقیقاتی امریكایی ، تجاوز نظامی 9 ساله آمریكا به عراق و اشغال آن حدود یك میلیون كشته در این كشور بر جای گذاشت.
به علاوه این اشغالگری موجب كشته شدن صدها نیروی آمریكایی و زخمی شدن هزاران تن از این نیروها شد.
این گزارش می افزاید كه این تجاوزگری چند تریلیون دلار هزینه نظامی برای واشنگتن در بر داشته است.
با این وجود، همچنان حدود 8000 نیروی امریكایی در منطقه شمالی كردنشین عراق باقی ماندهاند.
علاوه بر این نیروها، حدود 14 فروند هواپیما، 125 فروند بالگرد و 28 فروند پهپاد در منطقه شمالی این كشور باقی مانده است.
همچنین امریكا با راه اندازی بزرگترین سفارت خانه خود در بغداد اقدام به اسكان هزاران نظامی در لوای برنامه های دیپلماتیك كرد كه این امر خشم محافل سیاسی عراقی را برانگیخت.
در حقیقت باید اذعان كرد كه با خروج نیروهای آمریكا از عراق درخشانترین پیروزی برای دولت نوری المالكی رقم زده شد زیرا سیاست وی بر حفظ استقلال ملی این كشور تكیه دارد.
در خصوص اینده سیاسی امنیتی عراق پس از اشغالگری نیز دیدگاههای متفاوتی از سوی محافل سیاسی این كشور وجود دارد
سیاستمداران طرفدار اقلیت در عراق تلاش دارند با استفاده از وضعیت موجود سقف مطالبات خود را برای در اختیار گرفتن اهرمهای قدرت افزایش دهند. اعلام مناطق فدرالی در استانهای دیالی، الانبار و صلاحالدین از سوی این اقلیت عراق كه بدون هماهنگی با دولت مركزی صورت گرفت نوعی قدرت نمایی این اقلیت با دولت نوریالمالكی تلقی میشود.
در واقع این خود گردانی سر انجام به مركز گریزی اقلیت و گسست از حاكمیت فراگیر عراق منجر خواهد شد و گستره حاكمیت دولت مركزی در ان را با مشكل مواجه خواهد كرد.
برخی دیگر از سیاستمداران عراقی اعتقاد دارند كه خروج نیروهای آمریكایی از عراق به شكلگیری یك نظام امنیتی بومی كه در آن همه طیفهای سیاسی عراق مشاركت خواهند داشت، كمك خواهد كرد. بنابراین وحدت و همكاری طیفهای عراقی اعم از كرد، شیعه و سنی و كاهش وابستگی این طیفها به محیط پیرامونی خود میتواند شاخصهای امنیتی و سیاسی عراق را بر اساس استقلال ملی تبیین كند.
این سیاستمداران همچنین اعتقاد دارند تقابل احتمالی طیفهای موجود در عراق بهطور طبیعی تاثیرات خود را بر كشورهای همجوار خواهد گذاشت و منطقه را وارد یك بحران سیاسی و امنیتی جدید خواهد كرد كه نتیجه ان استقلال عراق را نیزتضعیف خواهد كرد.
تمام/1385 **1446 **